تاريخ و پيشينه اقليمي حصارخروان
.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
کانالهای تلگرام
دیگر موارد
آمار وب سایت

نام و نسب

حصار خروان، از مجموع دو روستاي متحد به نام‌هاي "حصار" و "خروان" تشكيل شده است. پيشتر روستاي خروان در مجاورت امامزادگان احمد و محمود (سلام الله عليهما)، قرار داشته و گويا بر اثر تهديدهاي مهاجمان و احتمالا تركتازي‌هاي مغول، اهالي خروان هم به روستاي حصار كه حدود 2 كيلومتر با هم فاصله داشتند، پيوسته‌اند.

معمرين و كهن‌سالان روستا، خرابه‌هاي خروان را در مجاورت اين دو امامزاده ديده بودند. آنها براين اعتقاد بودند كه خروان به معناي خورايوان-ايوان خورشيد-بوده است.[1] اين ايوان-طاق بزرگ- سردر ورودي يك كاروانسرا در مسير ري-قزوين بوده است.

آب شُرب خروان قديم، از قناتي كه هنوز آثار چاه‌هاي آن پابرجسات از دامنه‌هاي رجه بستان، تامين مي‌شده است. مسير اين قنات پس از انتقال خروان به مجاورت حصار، به سمت مكان جديد منحرف شده است كه هنوز مظهر آن در خيابان سرچشمه كنار بزرگراه قزوين-تهران كمي پائين‌تر از منبع آب موجود است. آثار باغ‌هاي كهن، قبرهاي قديمي و خانداني(اَجز) در كنار امامزادگان هنوز مشهود است.

بين دو روستا، پيوندي قديمي برقرار بود. به طوري كه در سده‌هاي دور، اهالي روستاي حصار نيز اموات خود را در مجاورت امامزادگان، دفن مي‌كردند، گويا هفتصد سال پيش به دليل پر شدن محوطه اين امامزادگان، گورستان مشترك روستا به قبرستاني در ضلع جنوب غربي حصار منتقل شده است. در دهه 60كارشناسان محلي در اين گورستان قبري با سنگنوشته متعلق به 600 سال پيش يافته بودند.

در دهه‌هاي اخير-يعني حدودا از دهه1350- بازهم به دليل پر شدن محوطه گورستان مذكور، اموات اهالي حصارخروان در مجاورت امامزادگان دفن مي‌شوند. از انجايي كه طي سده اخير، اهالي روستاي كوندج نيز اموات خود را در مجاورت امامزاده محمود به خاك مي‌سپردند، اهالي حصارخروان تدفين اموات خود را بيشتر در مجاورت امامزاده احمد دفن مي‌كنند.[2] به همين سبب، از آنجائي كه اهالي كوندج كُردزبان هستند، امامزاده محمود به لهجه محلي به كِردان امامزاده (امامزاده كردها) هم موصوف مي‌شود.

اما روستاي حصار، كه امروز مجموعا حصارخروان ناميده مي‌شود، تقريبا در همين نقطه كنوني مستقر بوده است. از نام آن و علت مهاجرت اهالي خروان به آن مي‌توان دريافت كه اين روستا داراي دژ مستحكمي بوده است. اما معمرين جز يك برج كوچك از "حصار" اين روستا را به ياد نمي آورند. با اين حال، تا سالهاي اخير ارگ حكمراني هر دو روستاي حصار و خروان، پابرجا بود و هنوز مكان ارگ خروان به نام "اربابي" خوانده مي‌شود.

هر دو روستا به رغم اتحاد اهالي آن، داراي مسجد جداگانه(شهدا و صاحب‌الزمان-عج)، مالكان مستقل و به همين سبب تا پيش از خشكسالي اواخر دهه 1330، داراي كدخدايان جدايي بودند. با اعمال نظام اصلاحات ارضي، اين تقسيم‌بندي عملا كمرنگ شد در حالي كه به ويژه كشاورزان(رعيت‌ها) هنوز براثر مكان زمين زراعي خود "حصاري" يا "خرواني" خوانده مي‌شوند.

گزارش لغت نامه

مرحوم علي اكبر خان دهخدا كه خود اهل قزوين بوده و منطقه را تا حدودي مي‌شناخته است در لغت‌نامه خود ذيل مدخل "حصارخروان" نوشته بود: "دو ده متصل جزء دهستان بشاريات بخش آبيک شهرستان قزوين. واقع در سي هزارگزي باختر آبيک، کنار جاده شوسه قزوين واقع شده. ناحيه اي است واقع در دامنه. معتدل. داراي 1093 تن سکنه مي‌باشد. [داراي زبان]فارسي با لهجه مخصوص. از چهار رشته قنات در بهار و از فاضلاب رودخانه زرجه‌بستان مشروب مي‌شود. محصولات آنجا غلات، بنشن، چغندر قند، انگور، بادام. اهالي با کشاورزي و گليم، جاجيم بافي گذران مي‌کنند. يک باب دبستان دارد.»[3]

وارث روستاهاي گمشده

اما، غير از خروان كهن، روستاهاي فراموش شده ديگري را هم در حوالي حصارخروان مي توان يافت. در ضلع شمالي حصار خروان، كنار جاده روستاي ولامدر(حدود 1200 بالاتر از بزرگراه قزوين-تهران) تپه‌اي بود كه هم اينك در محوطه كارخانه پارس ماكان محصور شده است، آثار يك محوطه مسكوني باقي بود كه تا دهه 1360 امكان مشاهده بقاياي آن وجود داشت.

 

حدود هزارمتري شرق همين مكان تپه ديگري بود كه به تپه حاج‌رضالله(اسدي) موسوم شده بود، در اين مكان نيز آثاري سكونت مشهود بود. معمرين از وجود گورستان و آثار يك روستا هم در منتهي اليه "كهريز دره"[4] دو كيلومتر بالاتر از همين دو مكان-يعني در ضلع جنوبي روستاي ولامدر-گزارش مي‌دهند. آثار اين گورستان گويا در اوائل سده حاضر هم مشهود بوده است.

در ضلع شمالي خولَه‌دره حدود دو كيلومتر بالاتر از كارخانجات هفت الماس نيز آثاري از يك سلسله باغ‌هاي آباد بادام، قيسي، انگور و آثار زيست انساني گزارش شده است. معمرين از وجود باغات و روستاي مشابهي در مجاورت چاه‌هاي مادر قنات كنوني خروان در شمال‌شرقي حصارخروان-حصاردشت- هم گزارش داده‌اند. اين روستا حد فاصل روستاي كنوني كبريت‌ميان، حصارخروان و انجيلاق بوده است. آثار و به ويژه باغات هر دو روستاي فراموش شده اخير تا اوائل سده حاضر مشاهده مي‌شده است.

در ضلع شرقي روستاي انجيلاق-حدفاصل حصاردشت و قلور انجيلاق-نيز روستاي ديگري بوده است كه تا سده اخير آثاري از آن مشهود بوده است.

بنابراين مي‌توان گفت، حصار خروان كنوني، وارث بخش مهمي از چند روستاي خروان كهريز دره، خوله‌دره، حصار دشت مي‌باشد. البته بخشي از خاندان‌هاي قديم كه مقيم در حصارخروان بوده‌اند اصالتا اهل روستاهاي ديگري چون "چناسك"، "چاله"، "ولامدر"، "باورس"، "شترك ماخورين"، "خاكعلي"، "زرجه بستان" و... بوده‌اند. طي ده‌هاي اخير هم به سبب نزديكي حصارخروان به قزوين و كارخانجات صنعتي حومه آن، سيل مهاجران غير بومي نيز از شهرها و استان‌هاي ديگر به حصارخروان سرازير شده‌اند و تركيب جمعيتي روستا را تا حدودي تحت تاثير خود قرار داده‌اند.(براي آشنائي با آمار جمعيتي دهستان حصارخروان به اينجا مراجعه كنيد)

حصارخروان، در دهه‌هاي گذشته مسقط‌الراس راههاي تعدادي از روستاهاي طالقان و الموت بود به همين دليل و براساس رسم "خانه‌خواهي" روابط اهالي روستاهاي كوهستاني با اهالي حصارخروان بسيار صميمانه بود. همچنين جاده خراسان-ري-قزوين و آذربايجان از روستاي كهن"خروان" عبور مي‌كرد. اما در سالهاي اخير، مسير اغلب اين روستاها به جاده انجيلاق-شكرناب و نيز شهر محمديه، منتقل شد. با اين حال موقعيت حصارخروان همچنان به دليل استقرار در مجاورت سه كريدور بين‌المللي زميني (مجاورت با راه آهن غرب به شرق و نيز استقرار بين جاده قديم و بزرگراه تهران قزوين)، ممتاز و به عنوان يكي از مقاصد مهاجران، مطلوب بود.

پيش بيني مي‌شود با تحقق قريب الوقوع پروژه بزرگراه قزوين-مازندران كه از حصار خروان آغاز و به شهرستان ساحلي تنكابن منتهي مي‌شود، و ارتقاء چشمگير موقعيت اين روستا در تلاقي دو بزرگراه تهران-قزوين و قزوين-مازندران، حصارخروان بيش از گذشته كانون روابط انساني باشد. (موقعيت جغرافيايي حصارخروان را در تصاوير هوائي ويك‌مپيا ببينيد)

پنج سال(هفتم اسفند 1383) پيش بر اساس پيشنهادات وزراي عضو كميسيون سياسي دفاعي هيات دولت و تأييد رئيس جمهور وقت، حصارخروان به دهستان ارتقاء يافت و به بخش محمديه از شهرستان جديدالتاسيس "البرز" ملحق شد.[5] براين اساس اين دهستان از روستاهاي حصار خروان، عباس آباد، باورس، ورس، هلال رود، شترك مارخورين، كبريت‌ميان، چاله، ولامدر و قزقلعه تشكيل گرديد.


[1]برخي محل فرو نشستن و غروب خورشيد را نيز «خروان» گفته‌اند.

[2]البته برخي از مرحومان به سفارش اكيد، وصيت مي‌كنند تا در حرم امامزاده محمود به خاك سپرده شوند.

[3] مرحوم دهخدا ظاهرا اين گزارش را از جلد اول "فرهنگ جغرافيايي ايران" گرفته است. با اين همه مطالب وي نيز خالي از اشكال نيست. وي همه قنات‌هاي روستا را چهار رشته و لهجه اهلي را فارسي مي داند كه اين موارد صحيح نيستند.

[4]كهريز دره-دره كاريز؛ قنات- دقيقا در شمال حصارخروان قرار دارد و در گذشته سيلاب‌هاي آن به روستا آسيب مي‌رساند. اين دره يكي از مجاري اصلي آب دهي به چاه‌هاي مادر قنات حصار بوده است.

[5]روزنامه همشهري هشتم اسفند 1383




:: موضوعات مرتبط: پیشینه و تاریخچه حصار , ,
:: post : 405
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Morteza
ت : یک شنبه 5 دی 1395
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی